سلام
من 21 سالمه
شغل دارم - دانشجو هستم - پولم خداروشکر در حد کافی هست - سربازی نرفتم - مذهبی نیستم اما فوق العاده مودب هستم اما کم رو نیستم - همه میگن جذابی ولی خودم اینجوری فکر نمیکنم - همیشه طرز فکرم با بقیه هم سن و سالام فرق میکنه و مثل مردای قدیمی میمونم و خیلی این حالتم رو دوست دارم - تیپ ساده موی ساده صادق و دلسوز - مهربون
حالا زیاد از خودم تعریف نکنم برم سر اصل مطلب :
همه اطرافیانم به من اطمینان دارند و میدونن اگر بخوام کاری رو انجام بدم صد در صد در اون موفق میشم و برای هیچ اقدام کاری و درسی من هیچ کس مانع انتخابات من نشده است چون همیشه با تحقیق ، دلیل و منطق انتخابی رو انجام میدم.
من چون مودب و جذابم در محیط هایی که خانم حضور داشته باشه مثل دانشگاه ، جمع فامیلی ، محل کار خیلی اذیت میشدم و از خیلیا تیکه میشنیدم تصمیم گرفتم دوست دختر پیدا کنم که از این حالت در بیام 3 ساله دارم دنبال یه دختری میگردم باهاش دوست بشم اما هیچکس مناسب من نبود.
همه دوستام میگفتن بابا دوست شدن دیگه این همه معطلی نداره اما من ار شناختی که از خودم داشتم میترسیدم وابسته خانم بشم و اونوقت اگر با شرایط اصلی من جور در نمیومد بدبخت میشدم.
حالا بعد از سه سال توی دانشگاه تونستم کسی که مثل خودم باشم رو پیدا کنم اونم مثل منه طرز فکرش هم مثل دخترای الان نیست.
اقدام کردم و باهاش دوست شدم با هزار بدبختی الان چندوقته با هم هستیم خیلی وابسته هم شدیم و از همه لحاظ فرهنگی و اعتقادی و این مسائل مثل هم هستیم.
من نمیدونم رابطمون به کجا وصل میشه توی همین دوستی میمونه با به ازدواج میرسه چون سنمون کمه هنوز خواهر بزرگتر هم داره تازه اول باید اون ازدواج کنه
اما چیزی که برای من خیلی مهمه این هست که مادرم رو از این جریان با خبر کنم نمیخوام مخفیانه باشه رابطه و مسئله به این مهمی چون مادر خانم هم کامل در جریان من هستن البته خواهر من هم در جریان هست ولی از نظرم کافی نیست
حالا با اطمینانی که خانوادم توی انتخابام به من دارند و شرایطی که دارم چجوری با مادرم مطرح کنم؟ اصلا اصلا نمیتونم در این مورد صحبت کنم تا میخوام بگم زبونم قفل میشه.
راهنمایی کنید لطفا